"شمع مختصر" ، معنی

  • 2022-08-26

مکبث یک نمایش تاریک است-نه تنها به معنای استعاری تاریک بلکه به این دلیل که بیشتر آن در شب تنظیم می شود ، و هنگامی که صحنه های روز وجود دارد ، آنها توسط غبار و هوای بد مبهم هستند. صحنه های مختلفی وجود دارد که در آن شخصیت ها در تاریکی کامل قرار دارند و فقط به یک نقطه از نور نیمه قدم می زنند تا یکی از بسیاری از انحلال های موجود در این نمایشنامه صحبت کنند.

در این تکنیک مکبث ناامیدی خود را بیان می کند. پس از پیگیری سرسخت جاه طلبی خود برای پادشاهی ، به نتیجه می رسد - زندگی به یک بار ، خسته کننده و تنها برای یک مقصد تبدیل شده است: مرگ. او تقریباً برای اولین بار می بیند که زندگی بسیار کوتاه است ، مانند یک شمع ، و اینکه تمام اشتیاق ما برای هر چیزی احساس می کنیم ، از جمله اجبار سوزاننده برای اشغال تاج و تخت ، فقط صدای بی معنی است.

ما در جستجوی چیزهایی که می خواهیم از زندگی می خواهیم بسیار پرشور می شویم و بعد می میریم. این مانند بازیگران تئاتر است که به طور مصنوعی زندگی انسانها را روی صحنه می گذرانند ، با تمام شور و شوق خود و بعد ، وقتی پرده پایین می آید ، آنها فقط به خانه می روند و هیچ چیز در مورد درد و رنج شخصیت آنها فکر نمی کنند. این شخصیت ، با تمام جاه طلبی ها ، تمایل ، وسواس ، مرده است زیرا این بازیگر فقط به خانه می رود و شام دارد.

شمع بیانگر زندگی انسان است. مکبث آن را شمع مختصر می نامد ، به معنای شمع کوتاه که فقط به طور خلاصه می سوزد. می سوزد و شعله بیرون می رود. و سپس کاملاً تاریک است. زندگی واقعاً بسیار کوتاه است و در زمینه آن تاریکی بزرگ در اطراف آن ، بی نتیجه است. جاه طلبی سوزان برای پادشاهی در زمینه آن بخش گسترده ای از شب سیاه فراتر از زندگی بشر بی معنی است.(بیشتر نقل قول های جاه طلبی مکبث را بخوانید.)

و به همین ترتیب ، همانطور که مکبث به آنچه انجام داده است و پوچی که او را به ارمغان آورده است ، خود را به دام می اندازد ، و جایی برای رفتن به دام افتاده است. جدا از قبر.

در سطح دیگر ، به عنوان یک قطعه شعر ، این تکنوازی کوتاه تقریباً در مورد بهترین چیزی است که از بهترین شاعر انگلیسی می گیریم. بیایید به آن نگاه کنیم:

فردا ، و فردا ، و فردا ، از روز به روز ، تا آخرین هجا از زمان ضبط شده ، خزش می کنند. و تمام روزهای گذشته ما احمقانه ها را به سمت مرگ گرد و غبار روشن کرده اند. بیرون ، بیرون ، شمع مختصر! زندگی اما یک سایه پیاده روی ، بازیکنی فقیر که ساعت خود را بر روی صحنه می کشد و از آن غرق می شود و بعد دیگر شنیده نمی شود. "

ما در اینجا دو چیز داریم: شخصیت شکسپیر ، مکبث ، تفکر و شاعر ، ویلیام شکسپیر ، که شعر می سازند.

ما شخصیت ، مکبث و وضعیت سرخوردگی او را در نظر گرفته ایم ، فقط می خواهیم آنچه را که از شمع تقریبا سوخته که زندگی اوست باقی مانده است ، از بین برود.

به عنوان یک قطعه شعر ، این بهترین چیزی است که وجود دارد. شاعر در حال به تصویر کشیدن شخصیتی است که ذهن او هرج و مرج است. به نظر می رسد او از یک ایده به دیگری در حال حرکت است و هیچ یک از آنها معنا ندارد. اما شکسپیر نگران ایجاد معنی با کلمات است - به معنای آن که فراتر از بعد دراماتیک است. در این قسمت ، او منطق شاعرانه ای را ایجاد می کند که تقریباً در هر جای دیگر در شعر انگلیسی قابل مطابقت نیست.

Soliloquy ارائه اندیشه از طریق یک سری تصاویر واضح است. آنچه این قطعه کوچک شعر را بسیار خاص می کند ، منطق شاعرانه ای است که از طریق تصاویر ایجاد می شود. هر تصویر ارائه می شود و زودتر از آنچه به نظر می رسد ، راهی را به تصویر دیگری می دهد که از آن متولد می شود ، و این روند تا تمام مدت ادامه می یابد.

این تکنوازی آه ناامیدی توسط مردی است که زندگی برای او متوقف شده است. او با بیانیه بیهودگی زندگی و خود زمان ، با تصاویر زمان - فردا ، دیروز ، روز ، زمان ضبط شده - با استفاده از ریتمی که زمان را به پایان می رساند ، شروع می کند.

این تصاویر یکی از شخصی را که از نوری برای راهنمایی آنها استفاده می کند ، به دنیا می آورند. نور روز تنها عملکردی دارد که ما را به تاریکی قبر هدایت می کند. نور به طور طبیعی از تصاویر زمان ، به ویژه کلمه "روز" آمده است. هنگامی که ما می میریم که نور خاموش می شود ، مانند شمع ، که تصویر بعدی است ، از نسخه قبلی که دارای نور است متولد شده است. نور شمع ، مانند زندگی ، برخلاف دوره شب آینده - وضعیت مرگ ، که ابدی است - مختصر است. شمع ها سایه های ریخته شده ، که باعث ایجاد تصویر بعدی می شود ، زندگی به عنوان سایه پیاده روی."سایه" اصطلاحی است که الیزابتان برای بازیگران استفاده می شود ، و در اینجا ما یک بازیگر را در یک صحنه می بینیم.

بازیگران درام و اضطراب انسان را بازی می کنند. آنها به هم می ریزند و دلهره می کنند ، و اشتیاق زیادی را ابراز می کنند ، اما این فقط برای مدت زمان اجرای طول می کشد ، و سپس آنها به خانه می روند و شما دوباره از آنها نمی شنوید. اشتیاق فقط یک عمل است و برای مدت زمان بسیار کوتاهی ادامه دارد. تمام آنچه که نمایانگر زندگی است ، پر از شور و شوق خالی است که فقط طغیان یک احمق ، تصویر نهایی است که ناشی از اشتیاق بی معنی بازیگر است: این دوام ندارد و توخالی است.

بنابراین ، هنگامی که مکبث گریه می کند ، شمع مختصر ، مختصر ، او در حال خلاصه کردن هر کاری است که تاکنون انجام داده است ، زندگی خود را ارزیابی می کند ، آن را بی فایده می داند و فقط می خواهد آن را به پایان برساند.

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.