برای ساختن یک مدل کلان اقتصادی مفید ، ما به مدلی احتیاج داریم که نشان می دهد عرضه کل یا تقاضای کل برای اقتصاد را تعیین می کند ، و اینکه چگونه تقاضای کل و عرضه کل در سطح کلان ارتباط برقرار می کند. این مدل مدل عرضه/کل تقاضای (AS/AD) نامیده می شود. این ماژول عرضه کل ، تقاضای کل و تعادل بین آنها را توضیح می دهد. ماژول های زیر علل تغییر در عرضه کل و تقاضای کل را مورد بحث قرار می دهند.
منحنی تأمین کل و تولید ناخالص داخلی بالقوه
منحنی تأمین کل و تولید ناخالص داخلی بالقوه
بنگاه ها بر اساس سود مورد نظر برای کسب درآمد ، تصمیم می گیرند که چه مقدار برای عرضه داشته باشند. به نوبه خود ، سود نیز با قیمت خروجی هایی که شرکت می فروشد تعیین می شود و با قیمت ورودی ها مانند کار یا مواد اولیه ، شرکت نیاز به خرید دارد. عرضه کل (AS) به مقدار کل خروجی (به عنوان مثال ، تولید ناخالص داخلی واقعی) اشاره دارد و می فروشد. منحنی عرضه کل (AS) مقدار کل خروجی (به عنوان مثال ، تولید ناخالص داخلی واقعی) را نشان می دهد که بنگاه ها در هر سطح قیمت تولید و فروش می کنند.
شکل 10. 3 منحنی AS را نشان می دهد. در پاراگرافهای زیر ، عناصر نمودار را یک بار طی خواهیم کرد: محورهای افقی و عمودی ، خود منحنی به عنوان و معنی خط عمودی تولید ناخالص داخلی.
شکل 10. 3 منحنی عرضه کل به عنوان شیب به بالا ، زیرا با افزایش سطح قیمت خروجی ها ، با افزایش قیمت ورودی ها ثابت ، شرکت ها انگیزه ای برای تولید بیشتر و کسب سود بالاتر دارند. خط تولید ناخالص داخلی بالقوه حداکثر نشان می دهد که اقتصاد می تواند با اشتغال کامل کارگران و سرمایه فیزیکی تولید کند.
محور افقی نمودار تولید ناخالص داخلی واقعی را نشان می دهد - یعنی سطح تولید ناخالص داخلی برای تورم تنظیم شده است. محور عمودی سطح قیمت را نشان می دهد. به یاد داشته باشید که سطح قیمت با نرخ تورم متفاوت است. سطح قیمت را به عنوان یک شماره شاخص ، مانند تولید کننده تولید ناخالص داخلی تجسم کنید ، در حالی که نرخ تورم درصد تغییر بین سطح قیمت در طول زمان است.
با افزایش سطح قیمت - میانگین قیمت تمام کالاها و خدمات تولید شده در اقتصاد - تعداد کل کالاها و خدمات عرضه شده نیز افزایش می یابد. چرا؟سطح قیمت نشاندادهشده در محور عمودی نشاندهنده قیمتهای کالاهای نهایی یا خروجیهای خریداریشده در اقتصاد است - مانند کاهشدهنده تولید ناخالص داخلی - نه سطح قیمت کالاها و خدمات واسطهای که نهادههای تولید هستند. بنابراین، منحنی AS توضیح میدهد که چگونه تامینکنندگان به سطح قیمت بالاتر برای خروجیهای نهایی کالاها و خدمات واکنش نشان میدهند، در حالی که قیمت نهادههایی مانند نیروی کار و انرژی را ثابت نگه میدارند. اگر بنگاه ها در سرتاسر اقتصاد با وضعیتی مواجه شوند که سطح قیمت کالاهایی که تولید می کنند و می فروشند در حال افزایش است، اما هزینه های تولید آنها افزایش نمی یابد، در این صورت فریب سود بیشتر آنها را وادار به گسترش تولید خواهد کرد.
شیب یک منحنی AS از تقریباً صاف در انتهای سمت چپ به تقریباً عمودی در منتهی الیه سمت راست تغییر می کند. در سمت چپ منحنی AS، سطح تولید در اقتصاد بسیار کمتر از تولید ناخالص داخلی بالقوه است، که به عنوان مقداری تعریف میشود که یک اقتصاد میتواند با به کارگیری کامل سطوح موجود نیروی کار، سرمایه فیزیکی و فناوری درزمینه بازار موجود و نهادهای قانونی آن. در این سطوح نسبتا پایین تولید، سطح بیکاری بالاست و بسیاری از کارخانه ها فقط به صورت پاره وقت کار می کنند یا درهای خود را بسته اند. در این شرایط، افزایش نسبتاً اندک در قیمتهای خروجیهایی که شرکتها میفروشند - در حالی که فرض عدم افزایش قیمت نهادهها را در نظر میگیرند - میتواند افزایش قابل توجهی در مقدار AS را تشویق کند، زیرا بسیاری از کارگران و کارخانهها آماده هستند تا به سمت آن حرکت کنند. تولید.
با این حال، با افزایش مقدار تولید، شرکتها و صنایع خاصی با محدودیت مواجه میشوند: شاید تقریباً همه کارگران متخصص در یک صنعت خاص شغل داشته باشند یا کارخانههایی در مناطق جغرافیایی خاص یا صنایع با سرعت کامل کار کنند. در ناحیه میانی منحنی AS، سطح قیمت بالاتر برای خروجی ها همچنان باعث تشویق مقدار بیشتری از خروجی می شود - اما همانطور که شیب تند رو به بالا منحنی AS نشان می دهد، افزایش مقدار در پاسخ به افزایش معین قیمتسطح به اندازه کافی بزرگ نخواهد بود. ویژگی Clear It Up زیر را بخوانید تا بدانید چرا منحنی AS از GDP بالقوه عبور می کند.
پاک کردن آن
چرا عرضه کل از تولید ناخالص داخلی بالقوه تلاقی می کند؟
منحنی AS به طور معمول برای عبور از خط تولید ناخالص داخلی بالقوه ترسیم می شود. این شکل ممکن است گیج کننده به نظر برسد: چگونه یک اقتصاد می تواند در سطح خروجی تولید کند که بالاتر از تولید ناخالص داخلی پتانسیل یا کامل اشتغال باشد؟شهود اقتصادی در اینجا این است که اگر قیمت های خروجی به اندازه کافی بالا باشد ، تولید کنندگان تلاش های متعصبانه ای برای تولید انجام می دهند: همه کارگران در دو برابر بیشتر از این کار می شوند ، همه ماشین ها 24 ساعت در روز ، هفت روز در هفته کار می کنند. چنین تولید بیش از حد ناچیز فراتر از استفاده از منابع بالقوه نیروی کار و سرمایه فیزیکی به طور کامل ، استفاده از آنها به گونه ای است که در دراز مدت پایدار نیست. بنابراین ، در واقع امکان تولید بالاتر از تولید ناخالص داخلی بالقوه ممکن است ، اما فقط در کوتاه مدت.
در سمت راست ، منحنی AS تقریباً عمودی می شود. در این مقدار ، قیمت های بالاتر برای خروجی ها نمی توانند خروجی اضافی را تشویق کنند ، زیرا حتی اگر بنگاه ها بخواهند خروجی را گسترش دهند ، ورودی های نیروی کار و ماشین آلات در اقتصاد کاملاً کار می شود. در این مثال ، خط عمودی در نمایشگاه نشان می دهد که تولید ناخالص داخلی بالقوه در کل خروجی 9،500 رخ می دهد. هنگامی که یک اقتصاد در تولید ناخالص داخلی بالقوه خود فعالیت می کند ، ماشین ها و کارخانه ها با ظرفیت کار می کنند و نرخ بیکاری نسبتاً پایین است - با نرخ طبیعی بیکاری. به همین دلیل ، تولید ناخالص داخلی بالقوه گاهی اوقات تولید ناخالص داخلی کامل با اشتغال نیز نامیده می شود.