سوابق تاریخی واضح است: کشورهایی که ارز مبتنی بر طلا دارند ، تمایل دارند خیلی خوب عمل کنند. کسانی که این کار را نمی کنند ، معمولاً با مشکل روبرو می شوند. ایالات متحده از سال 1789 تا 1971 یک دلار مبتنی بر طلا (با برخی از خطوط) داشت و ثروتمندترین و موفق ترین کشور جهان شد. به زودی پس از پایان دوره استاندارد طلای ایالات متحده در 15 اوت 1971 ، شخصی از اقتصاددان 31 ساله آرتور لافر پرسید که فکر می کند نتیجه چیست. وی گفت: "این یک آمریکایی بودن به همان اندازه سرگرم کننده نخواهد بود."برخی از افراد امروز هنوز می پرسند: "WTF در سال 1971 اتفاق افتاد؟"Laffer همه آن را فهمید.
اگر می خواهید درک کنید که چرا همه چیز از این طریق کار می کند - چرا آرتور لافر می تواند پیش بینی مانند آن را انجام دهد و درست باشد - باید اصل پول پایدار را درک کنید. این بسیار ساده است: پول بهترین است که از نظر ارزش پایدار باشد. همانطور که ممکن است در بازار ارز بیان شود ، از نظر ارزش بالا و پایین نمی رود. امروز ، ارز ترکیه ، Lira ، ارزش خود را کاهش داده است ، و ما به طور کلی به این موضوع بد نگاه می کنیم. چرا این است؟اما ، ما نمی خواهیم ارزها نیز از آن بالا بروند. این امر بازپرداخت بدهی ها را سخت تر و سخت تر می کند ، تا اینکه در نهایت موجی از پیش فرض وجود داشت. سرگرم کننده نیست
ارزش دلار آمریکا ، در مقایسه با طلا ، 1790-2021
در یک یادداشت ظریف تر ، یک ارز پایدار مانند یک میله اندازه گیری است که طول آن را تغییر نمی دهد. یک "میله اندازه گیری ارزش" پایدار به ما امکان می دهد تا در اقتصاد بازار به طور مؤثر ارتباط برقرار کنیم."اطلاعات" موجود در قیمت ها ، که همه جنبه های اقتصاد پولی را راهنمایی می کند ، با تغییر در خود ارز خراب نمی شود. این ایده به طور ماهرانه توسط جورج گیلدر در رسوایی پول (2016) توضیح داده شد.
یا همانطور که بعداً آرتور لافر گفت: "هدف خاص سیاست پولی باید این باشد که یک ارز با ارزش پایدار هم اکنون و چه در آینده فراهم شود."
دیوید ریکاردو ، اقتصاددان اولیه ، تقریباً همین موضوع را در سال 1816 گفت: "یک ارز ، برای کامل بودن ، باید از نظر ارزش کاملاً غیرقابل تغییر باشد."
به همین دلیل است که امروزه بیشتر کشورها یک سیاست با ارزش پایدار دارند. آنها معمولاً ارزهای خود را به دلار یا یورو ، محکم یا سست پیوند می دهند. بعضی اوقات ، ما ممکن است ابراز تاسف کنیم که آنها این سیاست را با همان مهارت که می خواهیم اجرا نمی کنند. اما ، این ایده اصلی است. آنها دریافتند که اثرات پول ناپایدار (مانند ترکیه امروز) به اندازه کافی بد است که باید از آنها اجتناب کرد.
بهترین شرکت های بیمه مسافرتی
بهترین برنامه های بیمه مسافرتی Covid-19
احتمالاً ، شما به ندرت بحثی در مورد "ارزش پایدار" را به عنوان نوعی ایده آل می شنوید ، حتی اگر بیشتر کشورهای جهان در حال حاضر این کار را انجام دهند. به نظر نمی رسد که بانکهای مرکزی اصلی این ایده آل را به هیچ وجه نگه می دارند. آنها حتی سعی در دستیابی به ارزش پایدار ندارند. جای تعجب نیست که آنها به آن دست نمی یابند. این عواقب دارد
ما در دوره ای از "ارزهای شناور فیات" زندگی می کنیم. ارزش این ارزها با طراحی بالا و پایین می روند. بانک های مرکزی هرگز در مورد رفع این مشکل صحبت نمی کنند. درعوض ، آنها در مورد چیز دیگری صحبت می کنند: دستکاری در اقتصاد کلان ، از طریق نوعی ارز ارز و اعوجاج نرخ بهره. این آنها در مورد مداوم صحبت می کنند.
تمام ایده ارز با ارزش پایدار این است که "خنثی" است: مانند یک متر یا کیلوگرم که طول یا وزن را تغییر نمی دهد ، تجارت را تحریف نمی کند. تمام ایده یک ارز شناور فیات این است که تجارت را تحریف می کند.
همه کشورهایی که ارزهای خود را به دلار یا یورو پیوند می دهند ، به طور موثری از "ارزهای شناور فیات" دست می کشند. ارزهای آنها شناور نمی شوند ، از نظر ارزش ، به یک معیار خارجی از ارزش ، دلار یا یورو ثابت می شوند. بنابراین ، آنها دفع شده اند.
استاندارد طلا همان ایده است. مقادیر ارزها با طلا ، یک استاندارد خارجی از ارزش مرتبط هستند. ما فرض نمی کنیم که طلا یک اقدام کاملاً تغییر ناپذیر از این ایده آل "ارزش پایدار" است. اما ، پس از قرن ها (در واقع هزاره) تجربه در این امور ، ما دو چیز را تعیین کرده ایم.
1) به اندازه کافی خوب است. هر چه طلای تنوع ممکن است داشته باشد ، در برابر این ایده آل با ارزش پایدار ، به اندازه کافی بزرگ نبوده است که اهمیت زیادی داشته باشد. آن خیلی خوب کار می کند.
2) جایگزین بهتری وجود ندارد. هیچ کس معیاری از "ارزش پایدار" پیدا نکرده است که برتر از طلا است.
طلا همچنین آنچه را که ما می توانیم مزایای سیاسی بنامیم ، دارد. بیایید بگوییم که یک دسته از Eggheads در فدرال رزرو با برخی از موارد آماری که ادعا می کنند از نظر ارزش حتی پایدارتر از طلا است ، به وجود آمد. این هرگز اتفاق نیفتاده است ، تا حدودی زیرا آنها حتی سعی نمی کنند. بیایید اعتقاد داشته باشیم که غیرممکن نیست-اگرچه غیرممکن به نظر می رسد-اما در واقع اتفاق افتاده است. بعد چی؟
این معجون آماری، هر چقدر هم که فوق العاده بود، بلافاصله تحت فشارهای سیاسی قرار می گرفت. به هر طریقی، تلاش هایی برای تعدیل نتیجه برای تأثیرگذاری بر اقتصاد کلان – برای مثال قبل از انتخابات – صورت می گیرد. اگر به جریان مستمر بازنگریهای شاخص قیمت مصرفکننده که صورت گرفته است نگاه کنید، به سختی میتوان تصور کرد که هیچ معدودی آماری که مشمول یک فرآیند مستمر بازنگری مشابه نباشد، در خدمت مجموعهای از دستور کارها باشد.
ثانیاً، سایر کشورها در پذیرش این امر مردد خواهند بود. آنها در واقع نوعی وفاداری سیاسی را اعلام می کنند که می تواند خطرناک باشد، همانطور که در منطقه یورو دیده ایم. طلا تنها استانداردی است که در گذشته همه توانستهاند روی آن توافق داشته باشند، زیرا دارایی هیچ دولتی نیست.
به راحتی می توان فهمید که چرا محبوب ترین ارزهای دیجیتال امروزی نمی توانند به عنوان معیاری برای ارزش پایدار عمل کنند. ارزش آنها به هیچ وجه پایدار نیست، اما به شدت در نوسان است. با این حال، مطمئناً می توانید نوآوری های رمزنگاری امروزی را در سیستم استاندارد طلایی خود بگنجانید. در حال حاضر، برخی از ارزهای رمزنگاری شده "stablecoin" توسعه یافته اند که با طلا مرتبط هستند، از جمله Tether Gold، Kinesis Gold و Coro.
"پول" یک ابزار است، مانند یک چکش. ما از فولاد چکش میسازیم، زیرا چکش فولادی به بهترین وجه به چیزی که میخواهیم یک چکش باشد نزدیک میشود - یعنی سخت و سنگین. ما از طلا درآمد کسب کردیم، زیرا طلا به بهترین وجه به چیزی که میخواهیم پول نزدیک میشود - از نظر ارزش پایدار است. شما می توانید این را ببینید، زیرا ما فرض می کنیم که پول از نظر ارزش ثابت است، حتی زمانی که می دانیم که اینطور نیست. به عنوان مثال، زمانی که قیمت نفت از 70 دلار به 80 دلار می رسد، فرض می کنیم که ارزش نفت 14 درصد افزایش یافته است که در پولی با ارزش ثابت اندازه گیری می شود. ما فرض نمی کنیم که ارزش ارز 13 درصد کاهش یابد، در حالی که نفت ثابت مانده است، اگرچه ممکن است واقعاً این اتفاق افتاده باشد. این "توهم پول" نامیده می شود. این در واقع یک چیز است که دستکاری اقتصاد کلان از طریق ارزهای شناور را موثر می کند. مردم تصور می کنند که پول آنها از نظر ارزش ثابت است، اگرچه در واقع آنها ارزهای فیات شناور هستند. اینگونه است که بانکهای مرکزی مردم را فریب میدهند تا کارهایی را انجام دهند - سرمایهگذاری، وام گرفتن، خرج کردن، استخدام کردن - که اگر ارزش پول ثابت بود، انجام نمیدادند.
وقتی متوجه شدید که پول باید از نظر ارزش ثابت و بدون دخالت انسان باشد و متوجه شدید که پیوند دادن ارزش پول به طلا همیشه بهترین راه برای رسیدن به این هدف بوده است، نتیجه دیگری جز یک استاندارد طلا وجود ندارد. سیستم.